اس ام اس - تبلیغات

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای غایت آرزوی عارفان ! ای فریادرس کمک خواهان و ای محبوب دل های صادقان ! [امام علی علیه السلام ـ در دعایش ـ]
تبلیغات

 

الا یا ایهاالساقی ادر کاسا و ناولها ... که عشق آسان نمود اول،

 ولی افتاد تالار و شام و عاقد و عکاس و آرایشگر و فیلم و لباس و تاج و کفش و کیف و ساک و سکه و شمش و پلاک و شمعدان و ساعت و زنجیر

و سرویس طلا... آنهم از آن سرویس خوشگلها... و از این جور مشکلها

 

می دونی CNG مخفف چیه؟ یعنی سوخت نداریم جیگر

 

یه مادرزن به داماداش میگه هر کیمن رو یه بار ببره مشهد من نصف عمرم رو بهش میدم

یکی از داماداش میگه: مادرزن من تو رو دوبار میبرم. (عشق به مادر زن)

میخوام روی تمام سنگ های دنیا بنویسم دلم واست تنگ شده و آرزو میکنم یکی از اون سنگ ها به سرت بخوره تا بفهمی دل تنگی چه دردی داره!

 

الهی کارت سوخت ماشینم بشی تا همیشه و همه ساعت دنبالت باشم

 

آرزو دارم که قشنگترین گل سرخ دنیا را بچینم و بر برگهای آن قطره ایی از خون خود را بچکانم و انرا به محبوبم هدیه کنم تا زمانی که گل را میبوید نفسش خون مرا گرم کند

 

یه روز یه هزار پا از درخت میافته میگه اخ پام پام پام پام...

 

میدونی چرا خدا اول ادم رو خلق کرد بعد حوا رو؟چون اگه حوارواول خلق میکرد اونقدر با خدا حرف میزد  که نمی ذاشت خدا ادم رو خلق کنه

 

اگر کسی بهت:

1 اس ام اس داد یعنی بیادته!

2 تا داد دوست داره!!

3 تاداد میخوادت!!!

4 تا داد اشقته!!!!

5 تا داد یعنی خطش ایرانسله!!!!!

 

خوش غیرت با زنش میره عربستان، یه عربه بهشون میگه: اهلا و سهلا. خوش غیرت میگه: والا من که اصلا، ولی خانوم هم اهلا و هم سهلا!

 

یکی میره عروسی میبینه یکی داره تراول میده یکی دلار میریزه رو سره عروس جو گیر میشه کارت اعتباری در میاره میکشه لای سینه های عروس

 

یه بنده خدایی بالای منبر بوده، یه خانومه میگه: آقا، من تو منزل با چادر راه میرم. بنده خدا میگه: آفرین بر شما، کلید بهشت را بدهید به این خواهر! یه زن دیگه از اون طرف میگه: آقا، من توی منزل با شورت میگردم. بنده خدا میگه: تبارک‌الله، کلید منزل بنده را بدهید به این خواهر!

 

به قزوینیه میگن فرق زنجیر با انجیر چیه ؟ میگه اگه خوش شانس باشی زن جیرت میاد اگه بد شانس باشی ان جیرت میاد!

 

بنده‌خدا میره کتابخونه کتابشو پس بده. کتابدار ازش می‌پرسه کتاب چطور بود؟ بنده‌خدا میگه : شخصیت زیاد داشت ولی داستان و محتوا نداشت! کتابدار میگه: اهه، دفتر تلفن من دست تو چیکار می‌کنه؟

 

سلام خوبی؟چه خبر؟فردا چه کاره ای؟فردا رو با کسی قرار نذار با بچه ها میام دنبالت که بریم خونه ی "رضا صادقی" مشکی شو دربیاریم...!

 

ای کاش می دونستی دل تخته سیاه نیست وقتی که می آیی اسمت رو روی اون بنویسی و هر وقت دلت خواست بری اسمت رو از روش پاک کنی

 

عشق رو میشه تو دستای خسته پدر دید .... و توی نگاه نگران مادر ... نه تو دستای منتظر یه غریبه

 

تنها چند ثانیه طول میکشد زخمی عمیق بر قلب آنکس که دوستش داری وارد کنی

اما سال ها طول میشد تا آن را التیام بخشی 

 

هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود از ما می گریخت چند روزی هست حالم دیدنیست حال

من از این و آن پرسیدنیست گاه بر روی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفاءل می زنم حافظ دیوانه فالم را

گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت: ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

 

بهترین لذت دنیا زمانیه که اصلا انتظارشو نداری و زیباترین اونا دوست داشتن است.پس حالا که انتظار نداری دوستت دارم...

 

 کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود ،

 ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ،

 ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم

 

من نشانی از تو ندارم، اما نشانی ام را برای تو می نویسم:

 در عصرهای انتظار،به ‏حوالی بی کسی قدم بگذار خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های ‏تنهایی شو

 کلبه ی غریبی ام را پیدا کن ، کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب ‏آرزوهای رنگی ام!

 در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو!

حریر ‏غمش را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق عصاره ی انتظار پشت ‏دیوار دردهایم نشسته



محسن ::: پنج شنبه 87/8/16::: ساعت 4:24 عصر


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 3
کل بازدید :1792

>> درباره خودم <<

>>لوگوی وبلاگ من<<
تبلیغات

>>آرشیو شده ها<<

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<